من و من

یه وبلاگ همدم من...

من و من

یه وبلاگ همدم من...

مقایسه کردن

همین چن دقیقه پیش به مامانم گفتم افطار چی بخوریم؟گفت ماکارونی رو از توی فریزر بیرون بیار گرمش کن.بلد بودم اما برای مطمعن شدن ازش طرز گرم کردن ماکارونی یخ زده رو پرسیدم.بعد جواب دادن بهم فورا گفت خاله مریم چند شب پیش دوغ خورده بود و چون خوابش میومده سحری درست نکرده و گفته سحر تخم مرغ میخوریم.فاطمه که دخترخالمه و باباش بیدار بودن بابای فاطمه بهش میگه برو برنج و گوشت درست کن و اون درست میکنه.سحروقتی مامانش بیدار میشه میبینه غذا اماده هس.اگر از زندگی من خبر داشتین میفهمیدین مامانم خیلی محترمانه بااین تعریف کردن میخواسته بهم بگه خاک تو سرت دختر ۱۷سالته هنوز هیچی بلد نیستی.فاطمه دختر خاله مریم رو نگاه کن ۱۲سالشه ولی غذا درست میکنه اما تو هنوز گرم کردن غذا بلد نیستی.

یه بار هم به شوخی به مامانم گفتم نگا زهرا هم سن منه اما الان یه زندگی دستشه اما من هنوز کاری بلد نیستم.توقع داشتم مامانم حرفم رو رد کنه اما حرفمو تایید کرد.

اینجوری که مامانم میگه نیس واقعا

بخدا من بلدم غذا درست کنم اما چون همه میزنن تو ذوقم و کسی ازم تعریف نمیکنه و کسی غذای من رو نمیخوره درست نمیکنم.شاید بگید دست پختم داغونه اما اینطور نیس.مامانم قسم میخوره غذاهام خوبه.اما کسی توانایی هامو باور نداره.بخشکی شانس.من فقط یه بار غذام خوب نشد که اون قرمه سبزی بود و هرکاری کردم سبزیش درست نپخت اما برنجش عالی شد و اصلا زیاد نیومد.یه بار دیگه کوفته چینی درست کردم،عالی شده بود و دوستم که اشتهاش کم بود کلی خورد همه گفتن عالی شده اما یه دفعه سجاد بلند گفت این کوفته ها خیلی بوی بدی میده!!دو سه بار با کلی زحمت ماکارونی درست کردم اما هیچکس نخورد.به این علت میگم باکلی زحمت اخه روز بعدش امتحان ترم داشتم.کسی اصلا غذامو نمیخوره که بگه خوشمزه هس یا بد مزه.

زهرا همون دخترخالمه که هم سنمه.از بچگی کلی با اون مقایسه میشدم.اون برونگرا هس و همیشه توی بحثهای بزرگترا شرکت میکرد امامن مطابق سنم رفتار میکردم بخاطر همین اون زود ازدواج کرد.از بچگی همه ی توجه ها به سمت زهرا بود.همه به اون محبت میکردن و براش خوراکی میخریدن اما من... یه لحظه دلم واسه خودم سوخت.

خوبه این بلاگ اسکای هس وگرنه من روانی میشدم

خدایا کمکم کن

نظرات 4 + ارسال نظر
امین دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 05:39

سلام
صبحت بخیر
نه بخدا من اصلا شوخی و مسخره نمیکنم
توی نوشته متالسفانه ممکنه اینطور برداشت بشه
من حریم ها رو حفط میکنم
حق میدم دختری و روی این چیزا حساس باشی و از بعضی ها مثل همون اسم کوچیک تون رو گفتن ناراحت بشی
بازم میگم اصلا مسخره نکردم و من جدیم خب
سخت نگیرم توام
باهات قهر موکونم هاااااااااا

امین شنبه 13 تیر 1394 ساعت 12:23

سلام شما شهید بشی , بهت میگن شهیده چون دختر خانم هستید
اوهوم , آرررررررررره مبلغ اسلام توی خارج چه جای خوبی , لابد خارج منظورتون اروپا هستش چرا مبلغ اسلام نمیشید همینجا
اینطوری که شهید نمیشی خوووو

سلام.بله شهیده.حس میکنم دارین مسخره میکنین.بهتر نیست یکم سنگین تر رفتار کنیم؟یه سوال.شما اگر من رو به عنوان یه دختر مذهبی و چادری مثلا توی خیابون ببینید باز با من همینطور صحبت می کنید؟
ناراحت نشید از حرفهام.دنیای واقعی با دنیای مجازی فرقی نداره.میخوام حریم ها حفظ بشه

امین شنبه 13 تیر 1394 ساعت 01:45

سلام مجدد
مرسی که همیشه خبر میدید که جواب نظرم رو نوشتید که من بیام سریع بخونم
خدا رو شکر که خوشبخته توی زندگیش
میگم اسمتون رو تغییر دادید شما
دوست دارید شهید بشید آیا ؛ چرا اونوقت میخوای بره رشته ای انرژی هسته ای درس بخونی مگه

سلام.بله دوست دارم شهید بشم و ان شاالله میشم.مگه فقط کسایی که رشته انرژی هسته ای هستن شهید میشن؟؟؟
ان شاالله میخوام مبلغ اسلام توی کشورهای خارجی بشم.اگر خدا بخواد که کسی شهید بشه،راه شهادت رو براش باز میکنه.یاعلی

امین جمعه 12 تیر 1394 ساعت 21:30 http://pll.blogsky.com

سلام خب اشخالی نداره حالا از حرف مامان به دل نگیر

چه غذایی بلدی درست بکنی
کوفته چینی درست کردی , این یه نوع غذای چینی هستش آیا ؟
اوووه چقدر قشنگ توصیف کردی ... و چقدر زیبا تمومش
از اون برونگرا هاو ...واسه همین زود ازدواج کرد
این چیزا که ناراحتی نداره ...اتفاقا باید به خودتونم افتخارم بکنید
الان ایشون با همسرشون خوشبخت هستن و مشکلی پدیدار نیست توی زندگی مشترک شون

نه دلخور نیستم.این روزا خودم رو زدم به بی خیالی تا شاید مشکلات رو کمتر حس کنم.بله کوفته ی چینی یه غذای چینی هست که البته کره ای ها هم زیاد استفاده میکنن.بله ایشون خداروشکر خوشبخت هست و از بچگی تا آخر عمرمن توجهات نسبت به اون بیشتره اما اشکال نداره.همینقدر که خوشبخت هس برام کافیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.