امروز یه حس عجیبی دارم.نمیدونم چیه شبیه حسیه که از روزای دور می مونه یادگار.....خخخخ یه لحظه بایه تیکه از شعرای مرتضی قاطی شد...
دوتا کشف جالب ،اینکه دیگه با نازنین هم نمیتونم راحت باشم و اینکه همه ی مردم جز تعداد انگشت شماری همیشه حق رو به دیگران میدن،نه من.اوووووه خدا بخیر کنه.
اگه موافق باشید پست بعدی چند تا از نقاشیامو بذارم.
شاید بیشتر از این که حق رو به دیگران بدن اول بدون هیچ فکر و منطقی حق رو به خودشون میدن و در عین حال تورو خودخواه بدونن
نمیدونم والا
پس نقاشیات کو ؟؟؟؟؟
نمیدونم چرا نمیشه گذاشت تو وب
خیلی وقته قرار بود بزاریا !اما نذاشتی
اها.خخخخ.یادم میره