سلام.وای چقد وقته چیزی ننوشتم.
امشب نازنین بعد از کلی وقت زنگ زد و سلام و احوال پرسی و اینا و گفت من اینجام.گفت صبح میتونی بری فلان جا از دوستم گوشیمو بگیری؟گفتم باشه : |
ینی بخاطر اینکه کارم داشته واسم زنگ زده؟؟؟ینی بخاطر احوالپرسی زنگ نزده؟؟؟من خوش خیالو باش.
فقط وقتی بهم میزنگن که بهم نیاز دارن.ینی رسما خااااااک بر سر من.
چهار شنبه رفتم پیش مشاور.کلی سوال داشتم ازش.یکیش درمورد تنهاییم بود.گفت از بچه های کلاس بااونایی که ازنظر روحی و اعتقادی بهم نزدیکن بدوستم و روش هاشو گفت.حالا من موندم بین رویا و زینب کدوم رو انتخاب کنم؟رویا مثل من خانوادش پرجمعیت و مذهبیه.توی جریان بچه های کلاس هم من و رویا هم عقیده بودیم.زینب هم مذهبیه و خوبه.میدونین چیه من یکم بارویا رودرواسی دارم.اخه از من عاقلتره و پایه خل بازی هام نیس.یه تفاوت دیگه اینه که من ریلکسم اما اون خیلی استرسی هس.زینب رو هم دوس دارم اوایل خشک بنظر میومد اما بعد فهمیدم چقد باحاله.نیدونم
امروز کلییییی کار انجام دادیم.اتاقم رو که به شدت نامرتب بود درست کردیم و بعد اشپزخونه رو.درس هم خوندم.الان هم باید برم کمک مامانم.
یکی نی بگه خو ای حرفارو برا کی مینویسی؟بلاگ اسکای که انگار کویر لوته.هیشکی نیس.عب نداره.همین که با نوشتن سبک میشم خیلی خوبه
این سوال واسه کی نوشتن هزاربار واسه منم پیش اومده و دقیقا همین جواب تورو به خودم دادم
اگه با یه شخص استرسی باشی معمولا بعدیه مدت خودتم مثل اون میشی
سلاااااام ابجی.اره درست میگی
سلام .چطوری ؟ اوضاع روبراهه ؟ امیدوارم که همه چی خوب باشه و بر وفق مرادت
سلام .اجی حتما ک نباید کسی بخونه ..یه عالمه حسن دیگه داره خو
بعدشم تهنا ک نیستی من هستم
فدای تو ابجی