من و من

یه وبلاگ همدم من...

من و من

یه وبلاگ همدم من...

بچه ی شش ماهه آخه...

سلام.دیشب بطور اتفاقی تصمیم گرفتم با مامانم برم روضه.وقتی رسیدیم اول کمی سخنرانی بود و بعدش روضه ی حضرت علی اصغر...:-(

شاید باورتون نشه ولی من خییییلی حضرت علی اصغر رو دوست دارم و شهادتش برام سخته.موقع روضه همه خون گریه می کردیم.

تو روضه یه جاییش دیگه واقعا حس کردم دارم از این غم دیوونه میشم.

یکم اونور تر یه خانوم نشسته بود که یه بچه ی چن ماهه بغلش بود.با دیدن اون بچه هی داغ دلم تازه میش و اتیش میگرفتم....

هنوز ذهنم نتونسته این موضوع رو حل کنه که چرا حضرت علی اصغر؟اون که شیش ماهش بیشتر نبود،اونکه نمیتونست از خودش دفاع کنه,،مگه اون چقدر آب میخواست،مگه . . .

آخه اونا باهیچ کدوم از دشمناشون اینطوری رفتار نکرده بودن،امام حسین که نوه ی پیغمبرشون بود چرا اونو اینطوری... وای خدایااااااا خدایاااااااا

نظرات 1 + ارسال نظر
آیدا چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت 18:08

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.